«لیدیا» کریستفر و «ناتالی» به جر و بحث های همیشگی پدر و مادرشان عادت کرده اند. بعد از جدایی آنها از یکدیگر، آنها چاره ای ندارند جز اینکه هر روز به نوبت کنار یکی از آنها زندگی کنند. بچه ها سعی می کنند رفتار دوگانه ی پدر را بپذیرند، اما همیشه در ترس و وحشت به سر می برند. تا اینکه وقتی مادر مستخدم جدیدی به خانه می آورد، همه چیز تغییر می کند. خانم «دات فاتر» چهره ی خشن و عجیب و غریبی دارد، اما در چهره و حرکات او آثاری از اطمینان و اعتماد و استواری نیز دیده می شود. او بیش از یک مستخدم توانا و باسلیقه است و به همین دلیل با آمدن او همه چیز به طرز سحرانگیزی متحول می شود.