هیاهوی بسیار برای هیچ شامل دو داستان عاشقانه ی کاملا متفاوت می باشد.هرو و کلودیو در نگاه اول عاشق یکدیگر می شوند اما یک غریبه به نام دن جوآن خوشحالی آن دورا نابود می کند.بئاتریس و بندیکت به دلیل غرورشان و خصومتی دوطرفه از یکدیگر دور نگه داشته شده اند تا اینکه دیگران تصمیم می گیرند نقش کوپید(خدای عشق) را بازی کنند. وقتی کلودیو عاشق هرو می شود ،بهترین دوست قهرمان یعنی بندیک دچار تشویش می شود و برای همین کلودیو تصمیم می گیرد سربه سر بندیک بگذارد و اورا به افتادن در دام عشق بئاتریس سوق دهد. طرح اصلی تهمت های رذیلانه در مورد کلادیو و هرو (Hero) مستقیم یا غیرمستقیم از داستان دن تیمبرو و فنیسیا در رمان کوتاه بندلو گرفته شده، که خود برگرفته از داستانی بسیار کهن تر است. برخی جزئیات پرده فریب دادن ممکن است ماخوذ از داستان مشابهی از شخصیت های آریودانت و جنورا در حماسه اورلاندو فوریوزو اثر آریوستو، شاعر حماسه سرای قرن شانزدهم ایتالیا باشد.