کتاب «فرهنگ و اقتصاد» "فرهنگ و اقتصاد در باب ارزش ها، علم اقتصاد و کسب و کار بین المللی" نوشته الکه د یونگ توسط انتشرات ققنوس منتشر شده است. از اوایل دهه 90 فرهنگ بار دیگر در حوزه تحلیل اقتصادی مطرح شد ، حال آن که در بخش اعظم نیمه دوم قرن بیستم محلی از اعراب نداشت. در آن دوره ، دیدگاه غالب در اقتصاد بر رفتار منطقی استوار بود و به زمینه ای که فرایند تصمیم گیری در آن تحقق می یافت توجهی نمی شد . نتایج مأیوس کننده ناشی از این رویکرد و نیز تحولات رخ داده در اقتصاد جهان ، بذر آگاهی و توجه نسبت به محیط و زمینه تصمیم گیری ها را پاشید . البته در عالم اقتصاد همواره گرایش نهفته ای وجود داشته که بر اهمیت زمینه در تصمیم گیری ها تأثیر خاصی داشته است . به علاوه ، در رشته های دیگر علوم اجتماعی نیز در باب تأثیر اصول اخلاقی و باورها بر رفتار اقتصادی و موفقیت اقتصادی تحقیقاتی انجام شد . در عالم اقتصاد ، ضرورت توجه به فرهنگ به مثابه عاملی تبیینی نخستین بار در دو حوزه احساس شد ، حوزه هایی که محققان در آنها با تفاوت های فرهنگی روبرو شدند ، یعنی اصطلاحا اقتصاد توسعه و بازرگانی بین المللی . از آنجا که اکثر محققانی که در مورد توسعه کشورهای توسعه نیافته مطالعه می کنند شهروندان کشورهای صنعتی هستند ، ناگزیر با تفاوت های میان کشورهای زادگاه خود و جوامع مورد تحقیقشان روبرو می شوند . این تفاوت ها هر چه بیشتر باشند ، گرایش محققان به تشریح این تفاوت ها بر حسب فرهنگ نیز عمیق تر خواهد شد . بر همین مبنا ، عدم پیشرفت در روند توسعه اقتصادی بی هیچ شک و تردیدی به حساب عقب افتادگی فرهنگی گذاشته و پیشرفت غیرمنتظره اقتصادی نیز نتیجه ارزش هایی خاص در فرهنگی بیگانه قلمداد می شود .