نه صرفا مواجهه ایران با دنیای جدید، بلکه عمده ترین منشأ آن به شرایطی برمی گردد که به درستی آن را شرایط امتناع اندیشه در ایران خوانده اند؛ زیرا با قرار گرفتن ایران در این شرایط، پیوسته افکار قشری مآبانه مانع از آن شده تا قلمروهای نظری جدید در ایران به رسمیت شناخته شود. بدین سان، از آن جا که مواد نظری در نظام سنت، فاقد امکانات نظری جدید بوده، در زمان مواجهه شدن با دگرگونی های دنیای جدید و شناخته شدن نهادهای نو بنیاد، هیچ موادی نظری به دست نیامد تا در بیان نظریه نوآیین، شکل جدیدی به ساختار سیاسی و اجتماعی ایران بدهد. چرا که سنت فکری متأخر ایران، آن چنان در چنگ مفاهیم قدیمی محصور بود، که هر گونه دیدگاه نو آیینی می توانست خطری بالقوه برای آن تلقی شود و...