کتاب «سوژه، استیلا و قدرت» اولین بار در سال 1987 منتشر شد. درک ما از ماهیت قدرت در جوامع غربی در حال حاضر در حال ارزیابی مجدد بزرگی است. اهمیت این ارزیابی مجدد از طریق مقایسه نوشتههای نویسندگان اصلی نظریه انتقادی - ماکس هورکهایمر، هربرت مارکوزه و یورگن هابرماس - با نوشتههای میشل فوکو آشکار میشود. پیتر میلر پیشنهاد می کند که این دو سنت اصول فلسفی و جامعه شناختی اساسا متمایز را در بر می گیرند. او مبنای تحلیل خود را در مفاهیم سلطه (نظریه انتقادی) و قدرت (فوکو) قرار می دهد. میلر مفهوم سوبژکتیویته را محوری برای تمایز رویکردهای مربوطه نظریه انتقادی و فوکو می داند. از نظر نظریه انتقادی، سرکوب سوبژکتیویته است که شواهد سلطه و منطق نقد آن را فراهم می کند، در حالی که برای فوکو، سوبژکتیویته در جوامع غربی از طریق قدرت ساخته می شود و با به کارگیری دانش های خاص مرتبط است. میلر نشان می دهد که علیرغم دستاوردهای نظریه انتقادی در آشکار ساختن ماهیت سرکوبگر جوامع صنعتی پیشرفته، تفکر آن به عنوان مبنایی برای تحلیل و نقد آینده ناکافی است. او استدلال می کند که تبارشناسی موضوع مدرن فوکو، که نقش علوم انسانی را در ساخت آن برجسته می کند، مبنای پربارتری برای ترسیم و بررسی نحوه عملکرد اشکال معاصر قدرت است. این کتاب شامل بررسی تمام آثار منتشر شده فوکو تا زمان مرگ او در سال 1984 و تفسیرهایی بر نوشتههای ماکس هورکهایمر، هربرت مارکوزه و یورگن هابرماس است.