درباره طبیعت کتابی است شگرف و در گونه خویش کمْ مانند. در این کتاب، دو زمینه ناساز و کمابیش آشتی ناپذیر که به آسانی با یکدیگر گرد نمی توانند آمد، با هم، به یکدلگی و استواری، پیوند گرفته اند و درهم درتنیده اند: دانش و هنر. درباره طبیعت از سویی، بدان سان که از نام آن نیز آشکار است، کتابی است پژوهشگرانه و دانشورانه که پدیدآور آن می کوشد که دیدگاه ها و اندیشه ها و یافته های خویش را درباره جهان، به شیوه ای برهانی و آزمونگرایانه، در آن بازنماید و بگسترد و با خواننده در میان بنهد. بر این پایه، کتاب درباره طبیعت کتابی است دانشورانه و جهان شناسانه که در آن، از ساختار جهان و چگونگی و چرایی پدیده های گوناگون و رنگارنگش، از ریزه های بنیادین که «اتم» نامیده می شوند تا خورشید و ماه و ستارگان سخن رفته است. از این روی، می باید کتابی باشد خشک و دژم و دلگیر که تنها دانش دوستان و ویژه دانان را به کار می آید و در روزگار ما، پژوهندگان در سرگذشت و تاریخچه دانش و آنان را که در رایها و دیدگاه های دانشوران و جهان شناسان کهن، در آنچه دانش های پایه یا «علوم طبیعی» نامیده می شود، می اندیشند و نمونه را، می خواهند بدانند که پیشینیان پیدایی پدیده هایی مانند آذرخش و تندر و برف و باران و تگرگ و رنگین کمان را چگونه می گزارده اند یا رای و دیدگاه شان در روند و فرایند بینایی و شنوایی و بساوایی و بویایی و چشایی چه بوده است. اما آنچه درباره طبیعت را کتابی دیگرسان و نوآیین و شگفتی انگیز گردانیده است، آن است که این کتاب، از دیگر سوی، متنی است شورانگیز و پندارخیز و شاعرانه.