سرگئی الکساندرویچ ، راوی داستان، از سنت پترزبورگ به املاک عموی خود، سرهنگ یگور ایلیچ روستانف احضار می شود و متوجه می شود که یک شارلاتان میانسال به نام فوما فومیچ اوپیسکین اشراف اطراف خود را فریب داده است تا تصور کنند که او علیرغم رفتاری که منفعلانه-پرخاشگرانه، خودخواهانه و کینه توزانه است، نیکوکار است. فوما خدمتکاران را ملزم به یادگیری زبان فرانسه می کند و ... فیودور میخایلوویچ داستایفسکی نویسندهٔ مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. بسیاری او را بزرگترین نویسنده روانشناختی جهان به حساب میآورند. سوررئالیستها، مانیفست خود را بر اساس نوشتههای داستایفسکی ارائه کردهاند. اکثر داستانهای وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمیست عصیان زده، بیمار و روانپریش. او ابتدا برای امرار معاش به کار ترجمه پرداخت و آثاری چون اورژنی گرانده اثر بالزاک و دون کارلوس اثر فریدریش شیلر را ترجمه کرد. در اکثر داستانهای او مثلث عشقی دیده میشود، به این معنی که خانمی در میان عشق دو مرد یا آقایی در میان عشق دو زن قرار میگیرد. در این گرهافکنیها بسیاری از مسایل روانشناسانه که امروز تحت عنوان روانکاوی معرفی میشود، بیان میشود و منتقدان، این شخصیتهای زنده و طبیعی و برخوردهای کاملا انسانی آنها را ستایش کردهاند.