من و شعر هرگز عهد نشکستیم و معاشرتمان را حتی کمی هم کم نکردیم. زندگی همچنان با ترانه و عشق و شعر جریان داشت که معجزه ای به نام نقاشی دنیای تیره ام را عاشقانه و صبور رنگ آمیزی کرد. عاشق تر شدم، در شعر حل شدم و نقاشی غرقم کرد، نقاشی مرا با شعر مانوس تر کرد و شعر مرا با نقاشی......عشق هنوز زنده است. از ترس آنانی که نام مقدسش را تکه کلام کرده اند، پشت ابرهاست. اما ماه هرگز پشت ابر پنهان نمی ماند. به ویژه وقتی عاشق باشی. بسیار زیبا و رویایی است که بار دیگر اجازه میدهید با غزل، مثنوی، چهارپاره و دوبیتی میهمان کتابخانه ها، کافه ها، دفترها و عاشقانه های قلب هایتان شوم.