شگفتا که زندگی سفری اســت که بی خواست آدمی آغاز می شود و بی اجازۀ او هم ناگهان پایان می یابد. ذات زندگی، ماهیتی اجباری و حیرت انگیز دارد. زندگی، «اجباری» است که «آزادی» از آن می زاید. در نگاهی فراخ، زندگی انسان، فرآشدی از «نهان جان» به «عیان جهان» است. او مسافری است که از عدم راه افتاده و چندی در «مقام خاک» درنگ می کند و آنگاه تا جایی که «در وهْم هم ناید» سفرش تداوم می یابد … کتاب حاضر گزارشی گذرا از «تأملات خودکاوانه» نویسنده در سفر به آرامگاه کسی است که بخشی از نگاه اصلی او را به خود و جهان می سازد. نویسنده کتاب، رویکرد «خاطره نویسی تعلیمی» را در گزارش این سفر برگزیده تا شاید برای خواهندگان کمال، امکان نوعی خودشناسی را فراهم آورد. می توان گفت مخاطبان اصلی کتاب آنانی هستند که می خواهند فراتر از مدباز ی ها، ساده سازی ها و سطحی نگری های متداول، به شناخت واقعی تری از خود بر پایۀ مستندات رسیده از مولانا دست یابند. هدف اصلی این گزارش، مولاناشناسی تاریخی و انفسی است نه فقط گزارشی از آنچه نگارنده در سفر دیده و شنیده است.