امیر نوین، امیر اسطوره ، نمی تواند آدمی واقعی و فردی مشخص باشد، فقط می تواند یک سازمان (ارگانیسم) باشد. امیر نوین یک عنصر پیچیده ی اجتماع است که در آن اراده ی جمعی که به رسمیت شناخته شده و تا حدی در عمل، خود را نشان داده است رفته رفته شکل مشخص به خود می گیرد. تکامل تاریخ، این ارگانیسم را پدید آورده و آن حزب سیاسی است: اولین هسته ی حاوی نطفه های اراده ی جمعی که می کوشد عام و تام باشد. لازم است که در امیر جدید از اراده ی جمعی و به طور کلی اراده ی سیاسی به معنای امروزی کلمه، تعریفی عرضه کرد: اراده به معنای آگاهی کارآمد نسبت به ضرورت تاریخی. بخش مهمی از امیر نوین باید به امر اصلاح فکری و اخلاقی یعنی مساله ی دین یا جهان بینی اختصاص یابد. شهریار نوین باید خواستار و سازمان دهنده ی رفرم فکری و اخلاقی باشد و چاره ای جز این ندارد؛ یعنی باید زمینه ای برای اکتشاف آتی اراده ی جمعی ملی مردمی در راستای تحقق شکل والا و تام تمدن امروزی فراهم آورد. در سراسر کتاب، ماکیاول به این بحث می پردازد که امیر چگونه باید باشد تا مردم را به سوی بنیانگذاری یک دولت جدید، رهبری کند. در پایان کتاب، ماکیاول خود با مردم در می آمیزد، به هیات مردم (نه با مردم به مفهوم عام کلمه بلکه مردی که توانسته با استدلال علمی متقاعدشان کند) و به صورت سخنگوی آگاهشان درمی آید. "شهریار جدید" نامی است که نویسنده بر اجتماعی روشنفکران طبقه ی کارگر نهاده است. برخی از مطالب کتاب عبارت است از: علم سیاسیت (ماکیاول و مارکس)؛ عناصر سیاست؛ حزب سیاسی؛ بعضی جنبه های نظری و عملی اکونومیسم؛ سیاست در حکم علمی مستقل؛ درباره ی بوروکراسی؛ قضیه ی نسبت های ثابت؛ تداوم و سنت؛ خودجوشی و رهبری آگاهانه؛ و لونتاریسم (داوطلبی گری) و توده های اجتماعی.