سال ها بعد که مورخان ادبی پرونده ی ادبیات داستانی ایران در دهه ی هشتاد را پیش روی خود می گشایند، از ظهور رمان نویس و منتقد میانسالی در این دهه خبر خواهند داد که سال ها با اسم مستعار می نوشت، اما از ۱۳۸۰ به این طرف تصمیم گرفت نوشته هایش را با نام اصلی اش، فتح الله بی نیاز، منتشر کند. مورخان ادبی آینده سیمای بی نیاز را همچون نویسنده ای پرکار و منتقدی دقیق ترسیم خواهند کرد که برای بیش از یک دهه حضور مستمری در میدان ادبیات داستانی ایران داشته و با رمان ها و نقدهای خود کوشیده است جان تازه ای به آن بدهد. آن ها هر قضاوتی درباره ی کاروبار ادبی و انتقادی بی نیاز داشته باشند، تردیدی در یک نکته به خرج نمی دهند و آن نکته جایگاه بی بدیل مجموعه ی پنج جلدی «نقد، تحلیل و تفسیر چند داستان معتبر جهان» است؛ مجموعه ای که در اوایل دهه ی نود از سوی انتشارات افراز منتشر شده و مشتمل بر نوشته های بی نیاز درباره ی داستان های کوتاه و رمان هایی است که نویسندگانی از گوشه و کنار جهان به زبان های مختلف خلق کرده اند. بی تردید در زبان فارسی کم تر مجموعه ای را به قلم نویسنده ای ایرانی می توان جست که در این گستردگی و وسعت به ادبیات داستانی جهان پرداخته باشد. آن چه در نوشته های بی نیاز حیرت انگیز می نماید، حجم بالای خوانده های او است. نکته ی دیگری که در این مجموعه نظر هر خواننده ای را جلب می کند، گشودگی بی نیاز به رمان ها و داستان های کوتاه نویسندگانی با ملیت ها و زبان های مختلف است، بدین معنا که او پیش فرض های غالب را در مواجهه با آثار ادبی کنار می گذارد، صرفا به آثاری نمی پردازد که به طور معمول شاهکار خوانده می شوند و به هر متن ادبی همچون گذرگاهی می نگرد که تجربه ای بشری در آن ذخیره شده است، گو این که خود در مقام منتقد به روشنی می داند متون مختلف از ارزش ادبی یکسانی برخوردار نیستند و بر همین اساس، چنان که از عنوان این مجموعه برمی آید، توجه خود را معطوف به داستان های «معتبر» کرده است. چهار جلد نخست این مجموعه به نقد، تحلیل و تفسیر رمان اختصاص دارد و جلد پنجم آن ویژه ی داستان کوتاه است. با هم پاره ای از مقدمه ی زنده یاد بی نیاز بر این مجموعه را می خوانیم: «بدون شک اکثر خوانندگان این کتاب، خوانده یا شنیده اند که شمار زیادی از نویسندگان به طرز حیرت آوری کتاب می خواندند؛ از داستان گرفته تا تاریخ و فلسفه و جامعه شناسی. حدود مطالعات کافکا و اطلاع او از آرا و نظریات اجتماعی، دانش وسیع ناباکف، عمق بررسی های ادبی و اجتماعی دیوید هربرت لارنس، کرانه های غریب دانش و اطلاعات یوسا و فوئنتس، تعمق ناتالیا گینزبرگ و سوزان سونتاگ در عرصه های متنوع اجتماعی برای ما چه معنایی دارد؟ آدمی نمی داند به دانش تونی موریسون استناد کند یا تجربه و اندوخته ذهنی ساراماگو یا کوه فکری امبرتو اکو. این نکته ما را به این امر رهنمون می شود که تا انسان غرق در کتاب نباشد، خلاقیتش نمود پیدا نمی کند.»