نگارنده در کتاب حاضر نخست، به فاصله ی میان کاربرد امروزی واژگان «تراژیک» و «تراژدی» و ریشه آنها در قرن پنجم در «آتن» می پردازد و عقاید متنوعی را درباره ی تقدیر و حادثه و اهمیت اختلاف نظر «افلاطون» و «ارسطو» درباره ی ادعای حقیقت گرایی تراژدی و اثرات آن بر تماشاگر، مطرح می سازد. سپس، به این احتمال می پردازد که تراژدی به عنوان هنری پویا، به گذشته ای تعلق دارد که در آن اعصار، هنرمندان و مخاطبان دارای باورهای مشترک دینی و اعتقادات واحدی درباره ی رنج و مکافات بوده اند. در ادامه، عقاید نظریه پردازان تاثیرگذاری چون: «هگل» و «نیچه» در ارتباط با تراژدی را مطرح می کند. نویسنده با طرح مسئله ی کمدی در تراژدی، نقش خنده ی گزنده را در ارتباط با شخصیت ها و تماشاگران تحلیل می کند. و در پایان، به مسئله ی پایان تراژدی و انتظارات پیچیده ای که برای عدالت و حقیقت در تماشاگران ایجاد می کند، می پردازد.