در سال های ۱۹۵۷ و ۱۹۵۸ فاکنر به مدت دو ترم نویسنده ی مقیم در دانشگاه ویرجینیا بود. در این مدت چندین جلسه ی پرسش و پاسخ با دانشجویان برگزار کرد. گفت وگوها بسیار جالب است و پاسخ های فاکنر دیدگاه های شخصی او را نمایان می کند که در هیچ کتابی یک جا نیامده است. از معنی کلمات و عبارات مبهم و قابل تفسیر در رمان ها و داستان های کوتاه فاکنر تا شخصیت ها و عنوان کتاب ها و اشارات و تلمیحات و نمادها، نقش نویسنده در جامعه ی مدرن، و شعر و شاعری، نظریه ی ادبی، نژادپرستی و سیاست و فرهنگ و نقد ادبی و ادیبان و منتقدان، و منابع الهام نویسنده کتاب هایی که خوانده و نویسندگانی که بر او تاثیر گذاشته اند و بسیاری مطالب دیگر که بسیار خواندنی است. در این کتاب با آرای فاکنر درباره ی نویسندگان معاصرش مانند همینگوی، شروود اندرسن، جان دوس پاسوس و ارسکین کالدول و نیز شاعران معاصر آشنا می شویم. از جمله نکات جالب نوع کتاب هایی که فاکنر خوانده و عادات او در کتاب خوانی است. فاکنر می گوید که عهد عتیق، برادران کارامازوف، مادام بوواری و موبی دیک و بیشتر آثار دیکنز و بالزاک را هر سال می خواند و هر بار چیزهای تازه ای در آن ها می یابد و از آن ها الهام می گیرد.