مایکل آلن گیلسپی با افشای ریشههای مذهبی عصر ظاهرا بی خدای ما، در این مطالعه برجسته نشان میدهد که مدرنیته بسیار کمتر از آن چیزی که حکمت متعارف نشان میدهد، سکولار است. گیلسپی با در نظر گرفتن نقطه شروع فروپاشی جهان قرون وسطی، استدلال می کند که مدرن ها از همان ابتدا به دنبال حذف دین نبودند، بلکه به دنبال حمایت از دیدگاه جدیدی از دین و جایگاه آن در زندگی بشر بودند. او در ادامه به بررسی ایدههای شخصیتهایی مانند ویلیام اوکام، پترارک، اراسموس، لوتر، دکارت و هابز میپردازد و نشان میدهد که مدرنیته به بهترین وجه به عنوان مجموعهای از تلاشها برای فرمولبندی متافیزیک یا الهیات جدید و منسجم درک میشود. تحلیلهای گیلسپی با بهروزرسانی تاریخ اندیشه سیاسی و قرار دادن آن در پسزمینه رویدادهای معاصر، راهی برای شروع گفتوگو با جهان اسلام در مورد این که شاید پرسش اصلی در هر یک از سه دین توحیدی باشد، فراهم میکند: اگر خدا قادر مطلق است، پس جایگاه آزادی انسان چیست؟» این کتاب توسط زانیار ابراهیمی ترجمه شده است و نشر پگاه روزگار نو اقدام به چاپ آن نموده است.