این کتاب به خواننده می آموزد که برای فهم حقایق اقتصادی، لزوما نباید اقتصاددان بود. در مورد اصطلاحات و تعابیر اقتصادی مانند نرخ ارز یا چرخه های تجاری سخن نمی گوید، بلکه، رازهای اقتصادی را که در تاروپود زندگی روزانه نهفته اند، مثلا راز خودروهای دست دوم یا خریدن قهوه مطابق منطق اقتصادی را، آشکار می کند. با نگاهی به مشکلات بزرگ مانند اینکه چگونه چین در هر ماه یک میلیون نفر را از فقر خارج می کند و معضلات کوچک تر مانند اینکه چگونه از پرداخت پول بسیار زیاد به سوپرمارکت ها اجتناب کنیم، می پردازد. تمام این مسیر، وظیفه کارآگاه اقتصادی است، اما مولف این کتاب به خوانندگان می آموزد که چگونه از ابزارهای تحقیقی تر اقتصاد استفاده کنند.