«ظلمت سفید» رمانی از نویسنده معاصر سجاد خالقی(-۱۳۶۳) است. داستان این اثر در کوهستان های برف گیر چهارمحال بختیاری می گذرد. در «ظلمت سفید» خواننده شاهد نقش قومیت های دیگر در جریان انقلاب اسلامی است و سجاد خالقی کوشیده به نقش آنها در دفاع از کشور اشاره کند. اتفاقات این رمان که برای مخاطب نوجوان نوشته شده است در فضایی فانتزی رخ می دهد و از فضای رئالیستی فاصله گرفته است: آیدین می گوید دارالفنون را ساخته اند محض یاد دادن هنر، نه این که درس نجوم هم بگذارند و به ما بفهمانند زمین گرد است. اصلا گرد بودن زمین که در خارجه کشف کرده اند به ما چه دخلی دارد، نمی دانم. اما، آقا این حرف ها به کتش نمی رود. می گوید باید درس بخوانی تا فردا در این مملکت کسی شوی برای خودت. بعد یک طرف سبیل بلندش را که از دوطرف به بالا فر خورده با دو انگشت می گیرد و با حسرت، حیاط بیرونی و درخت ها را نگاه می کند. بی بی می گوید آقات حسرت تو را می خورد؛ حسرت این که تک پسرش شهری بار آمده. اما بعد این همه سال طهران ماندن، خودش هم مثل من، کم کم بختیاری حرف زدن یادش رفته. خودش هم می داند من گناهی ندارم که ده سال است فقط سالی یک ماه به ایل برمی گردم محض تجدید دیدار با اقوام و ایل.