یکی از پیشگامان انسان شناسی مدرن، فرانتس بواس مفهوم نسبی گرایی فرهنگی را معرفی کرد و استدلال کرد که همه ی گروه های انسانی به طور یکسان اما به روش های متفاوتی تکامل یافته اند که ناشی از شرایط تاریخی است تا عوامل ژنتیکی. این مطالعه ی عمیقا تأثیرگذار در سال 1927، ویژگیهای اساسی هنر بدوی را با زبانی روشن و ساده تحلیل میکند و نمادگرایی و سبک اشیاء و ادبیات، موسیقی و رقص را بررسی میکند. بواس عمدتا کار میدانی گسترده ی خود در میان سرخپوستان ساحل شمال غربی آمریکا انجام می دهد، و علاوه بر آن از ارجاع به مصنوعات و آداب و رسوم از سراسر قاره آمریکا، آفریقا و اقیانوس آرام جنوبی استفاده می کند. در این کتاب تاثیرگذار و مفید بیش از 323 عکس، طراحی، و نمودار از میلههای توتم، سبدها، ماسکها و سایر اقلام تزئین شده، به تصویر کشیده شده است. این کتاب تحلیلی فوق العاده از ویژگیهای اساسی هنر بدوی است که عنصر رسمی در هنر، هنر معرف، نمادگرایی، سبک، ادبیات، موسیقی و رقص را پوشش میدهد. در میان تصاویر آن نمونههایی از گلدوزیهای سرخپوستان آمریکای شمالی (ساحل شمال غربی)، نقاشیهای پارینه سنگی، پتوهای بافته شده، طرحهای بال و دم، میلههای توتم، کلاه، کارد و چنگال، جعبههای نقاشی شده، ظروف سفالی، سبدها و بسیاری از اشیاء و نقوش ابتدایی دیگر هستند. در بخشی از کتاب آمده است: " با نگاه به بستر مطالعاتمان در زمینه ی ارزش هنری مصنوعات بدوی، می بینیم در اکثر موارد با تولیداتی سروکار داریم که سطح بالایی از مهارت فنی در آنها به کار رفته است. مجسمه های عاجی اسکیموها؛ پوستین چو کچی ها؛ مجسمه های چوبی سواحل شمال غربی آمریکا، زلاند نو، مارکیزها یا آفریقای مرکزی مصنوعات فلزی آفریقا؛ آثار تزیینی و سوزن دوزی های کرانه ی رودخانه ی آمور؛ سفال های سرخ پوستان پوئبلو در آمریکای شمالی؛ عتیقه های مفرغی اسکاندیناوی، نمونه هایی از این تولیدات هستند. رابطه ی تنگاتنگ میان مهارت والای فنی و کمال توسعه ی هنری را می توان به راحتی در هنر قبایل تک محصولی مشاهده کرد. در حالی که اقوامی نظیر سیاهان آفریقا یا مالزی صنایعی همچون سبدبافی، مجسمه سازی، نساجی، فلزکاری و سفالگری را در اختیار دارند، اقوام دیگری را می بینیم که گونه های فعالیت شان آنقدر محدود است که تقریبا تمامی وسایل مورد نیازشان با یک شیوه تولید می شود