هوش متغیری است که انسان ها از توصیف شدن با آن احساس قدرت و برتری داشته اند و راه های مختلفی را برای باهوش شدن خود و فرزندان آزموده اند. باهوش بودن به عنوان یک صفت مثبت، تضمین کننده ی موفقیت و خوشبختی آدمی به حساب آمده است. در طول تاریخ تعلیم و تربیت و تاریخچه ی روان شناسی شاهد تلاش های بسیاری برای دستکاری هوش از طرق مختلف بوده ایم تا با ارتقای آن، شانس موفقیت انسان افزایش جدی پیدا کند. این تلاش ها در عصر جدید با تلاش های فرانسیس گالتون جهت تعیین ملاک های تشخیص هوش و اصلاح نژاد بشر و موضوع تئوری تکامل داروین و اصل تنازع بقا تاکنون نیز مورد بحث بوده است. داروین ازدواج افراد باهوش را راهی برای شانس داشتن فرزندانی باهوش مورد تأکید قرار می داد. هوش هیجانی از دهه ی ۹۰ تاکنون محور تحقیقات متعددی در ابعاد مختلف زندگی بشر بوده است. اکثر این تحقیقات بر اهمیت هوش هیجانی در موفقیت و رضایت انسان از زندگی صحه گذاشته اند. حال با توجه به اهمیت هوش هیجانی به عنوان یک فاکتور مهم در جهت کسب موفقیت همه جانبه در زندگی، پرسش اساسی که به ذهن خطور می کند این است که آیا می شود هوش را افزایش داد؟ این کتاب سعی دارد این موضوع را با نگاهی علمی و روان شناختی بررسی کند.