اولین مقاله، «زوج غیرممکن»، تحلیلی طنزآمیز و تیغ تیز از روابط معاصر زن و مرد است. در مقاله دوم، «پدران فراری»، نویسنده نشان میدهد که امروزه عقده ادیپ فرویدی ناپدید شده و در نتیجه نقشهای جنسیتی کلاسیک از بین رفته است. اخلاق پست مدرن در مقایسه با اخلاق قبلی عجیب است، زیرا الزامی برای لذت بردن را بیان می کند. چیزها وقتی عجیبتر میشوند که فرد درمییابد که لذت مورد انتظار به دست نمیآید و به جای آن، با کسالت، اضطراب و عصبانیت مواجه میشویم. نویسنده تقابل بین اروس و تاناتوس را به عنوان تقابل بین دو شکل لذت جنسی بازنگری می کند. این واقعیت که این مخالفت همیشه در عشق دگرجنسگرا وجود دارد نشان میدهد که تمایز جنسیتی فراتر از اشکال فرهنگی زمانی است. «عشق در زمان تنهایی» که به طور قابل دسترس نوشته شده و به گونه ای تحریک آمیز استدلال شده است، بحثی است که بسیار غیر رسمی بودن آن قصد جدی آن را رد می کند. در این سه مقاله جذاب، نویسنده مسیرهای عادی تفکر را رها می کند و به دنبال کشف آنچه ما را در رابطه جنسی و عشق سوق می دهد، می رود.