نخستین رمان دلخراش و تکان دهنده ی لورن نورث، با تعلیق روانشناسی آمیخته شده و داستان مادری است که به تازگی شوهرش را از دست داده و برای تأمین جانی پسر کوچکش، دست به هر کاری می زند. وقتی تس کلارک یک روز پس از تولد هشت سالگی پسرش جیمی، در بیمارستان از خواب بیدار می شود، از چند چیز مطمئن است : به او چاقو زده اند، پسرش گم شده و پای برادرشوهر و مشاور سوگواری اش در میان است. ولی کسی به حرف هایش گوش نمی کند. پس از مرگ ناگهانی همسرش مارک در سانحه ی ناگواری که چند ماه پیش رخ داد، تنها چیزی که او را سرپا نگه داشته جیمی است. تس و جیمی برای درک زندگی جدیدشان بدون مارک با هم کشمکش دارند، ولی شادی شان را در لحظه های کوتاه زندگی روزمره مانند رفتن تا در مدرسه و تماشای تلویزیون پیدا می کنند. زندگی بدون مارک دشوار است، ولی تس پسرش جیمی را دارد و نکته ی مهم همین است. ولی در حالی که تس در بیمارستان سردرگم است و کسانی دور و برش را گرفته اند که به حرف هایش گوش نمی کنند، دنیایش فرو می ریزد. برای نجات پسرش، باید اتفاقات بین روز مرگ مارک و تولد پسرش را کنار هم بگذارد، ولی شاید تحمل واقعیت برایش بیش از اندازه دشوار باشد.