در این رمان با جنگ تفسیرها و روایت ها مواجهیم؛ با امیال، نگرش ها، منافع، عقاید و اهدافی که از خواستگاه های متکثر و در هم تنیده و متعارض برخاسته اند و در جریان روایت تمام قد حضور دارند. شخصیت ها احیانا نگرشی جانب دارانه دارند، اطلاعات شان کافی نیست یا غیر قابل اعتمادند. راوی جهان را چنان از زاویه دید خود روایت و قضاوت می کند که خواننده، با درجات متفاوت و متضاد در جریان ماجرا قرار می گیرد و حتی ممکن است دیدگاهش تغییر کند. در صفحات پایانی، چند شخصیت تفسیرهایی بر داستان تحمیل می کنند و آن را نامشخص تر می سازند. چهره های سنگدل و فریبکار هم در بی معنا ترین شکل ممکن طوری از نوع دوستی، دلسوزی و شفقت حرف می زنند که حس ترحم خواننده را بر می انگیزند و...