کتاب «وحشت در خیابان وست اند» The West End Horror نوشته ی نیکلاس میر سال 1976 منتشر شد. داستان این کتاب با حضور شرلوک هولمز Sherlock Holmes و یکی از دوستانش به نام واتسون در خانه ای در خیابان بیکر که در حال استراحت هستند، آغاز می شود. آن ها به دلیل برف و یخ بندان بیشتر زمان خود را در خانه می گذرانند. شرلوک هولمز در محیط کوچک خانه به تیراندازی و نشانه گیری مشغول است و سعی دارد بر اثر اصابت گلوله بر روی دیوار اشکال و نوشته های جالبی ایجاد کند. واتسون در همان لحظه از پنجره به خیابان سرد و پوشیده از برف نگاه می کند و یک دفعه توجهش نسبت به مردی جلب می شود. او مردی را می بیند که در این سرمای زمستان تنها یک بلوز و شلوار نازک بر تن دارد و به سمت خانه ی آن ها می آید. واتسون، شرلوک را صدا می زند و او را متوجه مرد عجیب وغریب می کند. شرلوک با دیدن مرد، ناگهان فریاد می زند این شاو است و می گوید او را چند سال پیش در یکی از کنسرت های ساراسیت دیده است. حضور این مرد در خانه ی شرلوک و اتفاق های اسرارآمیز پس از آن داستان کتاب «وحشت در خیابان وست اند» نوشته ی نیکلاس میر را شکل می دهد.