یاد و خاطرۀ سال های مقابله و مقاومت در برابر دشمن متجاوز آن قدر ارزشمند و عزیز هست که سراغ قهرمانانش بروی و پای صحبت هایشان بنشینی. هر کدام از مردان و زنان آن روزگار حرف هایی دارند شنیدنی و قابل تأمل. در این میان هر کس بخش یا بخش هایی از آن حادثۀ بزرگ را روایت می کند. کم و زیادش مهم نیست. مهم صداقت و باوری است که در این گفته ها می توان یافت و به آن دل سپرد. خانم ایران ترابی در این کتاب از حوادثی که به چشم خود دیده، از ماجراهایی که در آنها قدم گذاشته و از چگونگی دفاع از کیان دین و سرزمین مان برای ما سخن می گوید. کار مصاحبه و تحقیق پیرامون موضوعات مورد روایت خانم ترابی به سال های 84-83 برمی گردد و تا آخرین مراحل قبل از سپردن کار به دست نشر که انتخاب و گویا کردن عکس ها بود، فرصت پرسش و واکاوی محفوظات ذهنی راوی این کتاب را از دست ندادیم، تا اطلاعات افزوده و مستند ایشان فضای روشن تری را پیش روی مخاطب بگشاید.