کتاب در قالب 14 مقاله و یک نقد کتاب به انضمام پیش گفتار تنظیم شده که مضمون مشترک آن ها مسائل فرهنگی چند دهه اخیر است و نویسنده در صدد برآمد در این مقالات،عوامل مخرب و عناصر سازنده هویت ملی را تحلیل کند. نویسنده در این مقاله ، عامل تزلزل فکری در بین جوامع شرقی را جستجو می کند و می نویسد: «غرب اندیشان بخصوص اصلاح گران دینی ازصد و پنجاه سال پیش با تأمل در فرهنگ و تمدن غرب دریافتند که پیشرفت و حاکمیت غرب از زمانی آغاز شده که نگرشی تازه در افکار منتسب به دین آغاز گردید و منطق ارسطوئی از اعتبار افتاد». آخرین مقاله بخش اول با عنوان«نظام آرمانی اقبال»،به تحلیل نظام اجتماعی مورد نظر اقبال که ملهم از تعالیم اسلامی وی است،اختصاص دارد : «به نظر وی تقسیم جامعه به گروه های عالی و دانی ضد روح اسلام است و هر اندیشه و روشی که منکر چنین شرایط سالم اجتماعی باشد یقینا مغایر با نظام اجتماعی مورد نظر اقبال است». ایرانیان به اسلامی روی آوردند که شعار اصلی آن برابری انسانها بود نه سلطه قومی بر قوم دیگر که با بنی امیه آغاز و به بنی عباس انجامید. یونان زدگی یعنی غرب زدگی، از همان نخستین سده های اسلامی مورد هجوم و انتقاد اندیشمندان ایرانی قرار گرفت که البته به معنانی مخالفت با مردم یونان یا انسان غربی نبود. مقابله با سلطه ی عرب نیز به معنای رویاروئی با تعالیم دینی نبود که اگر می بود دینی باقی نمی ماند بنابر این آنچه که از آغاز مورد مخالفت و مقابله فرهنگ و سنت ایرانی قرار گرفت که پیشروانی مانند سهروردی پرچمدار آن بودندف رویاروئی با هر نوع بیگانه زدگی بود خواه یونان زدگی باشد خواه شرق زدگی خواه غرب زدگی که با یک تصحیف مختصر می شود غرب زدگی.