فواد در سلولی انفرادی زندانی شده است. مشخص نیست که چه کسی او را به زندان انداخته و چه کسانی از او بازجویی می کنند، اما مسئلۀ او و کسانی که به زندان انداختندش مشخص است. او درگیر ماجراهایی شده که سا ل ها قبل در بحبوحۀ انقلاب ایران رخ داده است. سه شخصیتی که زندگی و فعالیت هایشان در آستانه انقلاب در ابهام مانده و کسی چنان که باید به آن نپرداخته در این رمان نمود دارند: بهمن حجت کاشانی، علی پهلوی (علی اسلامی) و کاترین عدل. و وقایع مربوط به رویداد خرمدره؛ ارتباط آنان با خاندان پهلوی و خاندان قاجار و نیز، اتفاقاتی که خارج از فضای تاریخی زیستن این سه نفر در زندگی شخصی فواد و ارتباطاتش با افرادی که مرتبط با آن پیشینۀ تاریخی اند، می افتد از ماجراهای این رمان است. رمان دو روایت را موازی را به پیش می برد. روایتی سوم شخص از زندگی فواد و اتفاقاتی که برای او می افتد و روایتی اول شخص و در قالب شبه اعترافات او در زندان که خودش در سلول انفرادی و گویا به درخواست زندانی کنندگانش می نویسد.