این کتاب کوششی است برای بررسی کوتاه تاریخ ادبیات داستانی معاصر ایران. در اینجا گزارش تاریخی جریانها را به دلیل وابستگی صعود و افول گونه های ادبی به تحولات سیاسی سودمندتر از دیگر رویکردها دانستیم و بیشتر از نویسندگان صاحب صناعتی یاد کردیم که بر سنت داستان نویسی فارسی تأثیر گذاشته اند. تأکید بیشتر بر رمان به دلیل غالب بودن این قالب در میان تمامی اشکال ادبی روزگار ماست. در تحلیل رمان هم بر دو گرایش مرتبط با ادبیات تکیه کردیم و از برخی ابزارهای آنها در حد مقدور سود جستیم: یکی روایت شناسی و دیگری جامعه شناسی ادبیات؛ اولی جنبه های شکلی و دومی جنبه های محتوایی تحلیل را پوشش میدهند. اولی بیشتر به سراغ ساختار پیرنگ می رود و دومی بیشتر با کنش اجتماعی شخصیت در پیرنگ سر و کار دارد ؛ دو سازه ای که وجه اصلی تمایز رمان را با قصه و سایر شکل های روایی مشخص می کند. در روایت شناسی بیشتر از رویکردهای شناخته شدة روایتشناسان ساختارگرا بهره بردیم و در جامعه شناسی ادبیات به کاربردی ساده از مفهوم « قهرمان مسئله دار» از منظر گئورگ لوکاچ و لوسین گلدمن – فارغ از پیچیدگی های آنها- بسنده کردیم.