این نگاشته از مراقبه سخن می گوید؛ اما نه آنچه بر زبان بسیاری جاری ست، بلکه مراقبهٔ حقیقی را به رهروان حقیقی طریقت حق می آموزد. مراقبه ای که گوش جان، شیفته و تشنهٔ آن است و سرانجامش عشق و آرامش است. نویسنده، خواننده را به تمرین سکوت فرامی خواند؛ سکوتی که التیام می بخشد و آرام می کند. دعا کردن در سکوت، گوش دادن به ندای هستی و جا دادن آن یگانهٔ بی همتا در زندگی، سبب رخ دادن معجزه ای هرروزه در زندگی می شود. نویسنده با بیانی نرم، از سرگردانی ذهن سخن می گوید و راه درمان آن را مراقبه معرفی می کند. معنای واژهٔ مراقبه «التیام» است و واسوانی بیان می دارد که برای التیام یافتن باید در بحر سکوت فرورفت، ذهن را سرشار از اندیشه های عالی و تهی از افکار منفی ساخت. نگارنده با بینش یک راهنمای معنوی، به خواننده گوشزد می کند که مراقبه، نگریستن به درون از دریچه ای تازه گشوده شده در ذهن است که ذهن را از تمام موضوعات بیرونی جدا می سازد و به سوی خداوند رهنمون می سازد. در واقع نویسنده مراقبهٔ حقیقی را مناجات با خداوند و وصل با او می داند. واسوانی راهکارهایی برای مراقبهٔ موثر، سودمند و حقیقی ارایه می کند، چنان که خواننده می تواند با عملی ساختن این راهکارها، مراقبهٔ حقیقی را بیاموزد و بیش ترین بهره را ببرد. او همچنین شیوه هایی کارامد را برای دست یابی به آرامش که لازمهٔ التیام یافتن است، عرضه می دارد. سرانجام واسوانی که در سرتاسر کتاب، دست از دعا برنداشته و سطور نگاشتهٔ خود را به مناجات با معبود آراسته است، از شرایط آمادگی برای مراقبه با خواننده سخن می گوید. نگارنده با ارایهٔ پندارهایی برای تفکر از مردان خدا و بزرگان دین، خواننده را با دعاهایی بی نظیر از زبان انسان های وارسته آشنا می کند.