داستانی از روزگار زنی جوان و دخترش که بعد از مرگ مرد زندگی شان به خانه ی برادر او یعنی عمو احمد کوچ می کنند؛ به خانه ی کسی که سال ها پیش برادرش را به دلایلی از خود طرد کرده است. ترگل دختر زیبای ماهگل است و منیژه و امیرعباس خانواده حاج احمدند. ماهگل که خانواده ای ندارد تصمیم می گیرد کاری دست و پا کند و خود را از زیر دین دیگران بیرون بیاورد. ترگل و امیرعباس به دوستان خوبی برای یکدیگر تبدیل می شوند و بیشتر وقتشان را با هم می گذرانند. منیژه و همسایه ی جدیدش با یکدیگر رابطه ی خوبی برقرار می کنند و کسب و کار ماهگل پیشرفت می کند. اما انگار تراژدی زندگی ترگل تمامی ندارد و بعد از مرگ پدرش واقعه ی ناگوار دیگری در انتظار اوست…