عرفان و تصوف در گذر تاریخ چنان با فرهنگ و ادب ما در آمیخته است که بازشناسی هویت فکری و فرهنگی ایرانی بدون شناخت اندیشه های عرفانی و رسم ها و سنت های صوفیانه و تاثیر آن ها بر معرفت و منش خوی و خصلت مردم ایران ناتمام خواهد بود. نه تنها پژوهندگان عرصخ تفکر و اندیشه از شناخت مبانی عرفان و تصوف و کیفیت تاثیر آن بر روند تحول اندیشه گریزی ندارند، بلکه اهل ادب و فرهنگ و تاریخ نیز. برای کشف رمز و رازمتون ادبی، زمینه فکری دگرگونی های اجتماعی و عوامل موثر در تکوین هویت فرهنگی این سرزمین از پژوهش در باب عرفان و تصوف بی نیاز نیستند. تامل در احادیث و ماثورات مشایخ سلف متوصفه یکی از راه های قابل اعتماد دستیابی به چنین معرفت و شناختی است، ماثورات و اقوال این مشایخ به مثابه گوهر اندیشه های عرفانی، چکیده آزمون ها و آموزه ها، سیر و سلوم و کشف و شهود آنان شمرده می شود و متون گونه گون متصوفه به یک تعبیر چیزی جز شرح و بسط و تاویل و تفسیر این اقوال و ماثورات نیست.