جو در یک خانواده ی ثروتمند زندگی می کند و تقریبا از نظر مالی هیچ چیز کم ندارد؛ او از آسایش بالایی برخوردار است و همه ی بچه های هم سن و سالش ارزو می کنند که جای جو باشند. اما از طرف دیگر جو همیشه احساس تنهایی می کند و اصلا از موقعیتی که دارد راضی نیست، او از خانواده اش می خواهد تا نامش را در یک مدرسه معمولی بنویسند تا شاید بتواند دوستانی داشته باشد و کمی از تنهایی اش کم کند. ورود جو به این مدرسه ی معمولی اتفاقات جذاب و عجیبی را به دنبال می آورد. شاید باید برای باری دیگر در دنیایی که همه چیز آن تغییر کرده سراغ بچه ها رفت و سوال «علم بهتر است یا ثروت» را مطرح کرد. پسر میلیاردر نشان می دهد که هنوز هم علم جایگاهی برتر نسبت به ثروت دارد.