« اگر بخواهیم در این دوران سترون فکری از وقفه کنونی در تفکر سیاست ها و اصول سیاسی-اقتصادی رها شویم، روشن است که به چیزی متفاوت در زمینه شیوه های تحقیق و برداشت های ذهنی نیاز خواهیم داشت. هر چه باشد، موتور اقتصادی سرمایه داری بی شک دچار گرفتاری های فراوانی است؛ پت پت کنان و با این احتمال که هر دم از کار بازماند به حرکت ادامه می دهد، یا این جا و آن جا بی هیچ اخطاری می پکد و نیازمند تعمیر اساسی می شود. در میان امید به یک زندگی سرشار از نعمت و فراوانی برای همگان در ادامه راه، نشانه های بسیاری از خطر در پس هر پیچ به چشم می خورد. به نظر نمی رسد کسی توانایی درک روشن این نکته را داشته باشد که سرمایه داری چگونه گرفتار چنین اوضاع نابسامانی شده است چه برسد به این که به چرایی آن فکر کند. اوضاع اما همیشه چنین بوده است. چنان که مارکس زمانی بیان داشت، بحران های جهانی همیشه «تراکم واقعی و انطباق اجباری همه تناقض های اقتصاد بورژوایی» بوده اند. حل کردن آن تناقض ها باید چیزهای زیادی را درباره مسائل اقتصادی ای که این چنین گریبان گیر ما شده اند آشکار سازد. این کار بی شک ارزش کوشش همه جانبه را دارد.»