شهرت کلریج را به سه دسته از اشعار او می دانند. دسته ی اول شامل اشعاری است که بر محوری جادویی قرار دارند و در دنیای خیال می درخشند. نمونه ی بارز این دسته شعر کوبلاخان است. دسته ی دوم شعر سپید است که شبنم در نیمه شب نمونه ای از آن است. دسته ی سوم اشعاری هستند که شمه ای از ادبیات قرون وسطا را بازتاب می دهند، برای نمونه شعر منظومه ی دریانورد پیر را می توان نام برد. شعر منظومه ی دریانورد پیر در سالهای ۹۸-۱۷۹۷ در قالب ترانه (ballad) سروده شده است. کلریج با سرودن این شعر قالب ترانه را پس از مدتها احیا کرد. کلریج در این شعر و به صورت کلی در اشعار خود مکان های دوردست، سفرهای غیرممکن را با زبانی شیوا ممکن جلوه می دهد. او قادر است در آثار خود متضاد ها را در کنار یکدیگر قرار دهد و مخاطب را به باور کردن غیرممکن ها فراخواند. داستان منظومه ی دریانورد پیر، داستان دریانوردی است که در مراسم عروسی از میان مهمانان، فردی را برای شنیدن داستان تکان دهنده ی زندگی اش فرامی خواند. علارغم بی میلی، مهمان در برابر چشمان جادویی دریانورد تسلیم به شنیدن می شود. دریانورد از سفر دریایی اش با خدمه در دریایی که از تلألوی خورشید می درخشید سخن می گوید. پس از چندی طوفانی در می گیرد که کشتی را این سو و آنسو می کشاند. تا اینکه کشتی به قسمتی می رسد که از یخ و مه پوشیده شده است. یخ روی سطح آب باعث می شود کشتی بدون حرکت بماند. در این میان دریانورد آلباتراس (پرنده ی عظیم دریایی) را می بیند که با حرکت کردنش بر سطح آب باعث می شود که کشتی به راحتی از میان یخ و برف گذر کند. پرنده ی دریایی که نشانه ای از بخت و اقبال خوب بوده است به دنبال کشتی حرکت می کند. در این میان صورت دریانورد غمگین می شود. مهمان از او دلیل غمگین شدنش را می پرسد و دریانورد پیر شهادت می دهد که در آن زمان بدون اینکه بداند چرا و از سر خشم و نفرت تیر در کمان می کند و پرنده ی دریایی را نشانه می رود و او را می کشد.