رهبر سابق روسیه که امپراتوری کشورش را برچید ، زندگینامه ی شگفت انگیز خود را ارائه می دهد و از ظهور فوق العاده ی خود در حزب ، دلگیر شدن از کمونیسم ، روابط با ایالات متحده و تلاش او برای ایجاد یک انقلاب صلح آمیز می گوید. میخائیل گورباچف در این کتاب خاطرات که مدتها انتظار آن کشیده می شد ، به یک عمر نگاه می کند که آینه ی سرنوشت مردم روسیه است. گورباچف از آزار و شکنجه خانواده اش تحت سلطه ی استالین تا اولین قدمهای سیاسی اش و ظهور خارق العاده اش در درون حزب کمونیست ، وقایعی را که منجر به سرخوردگی خود وی شد ، بازگو می کند ، وقایعی که بدون آن که رخ دهند، سقوط نهایی کمونیسم هرگز اتفاق نمی افتاد. میخائیل سرگییویچ گورباچف سیاستمدار اهل روسیه است. او هشتمین و آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی بود. او از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱، دبیرکل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی بود. وی همچنین از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۱ رئیس دولت اتحاد جماهیر شوروی بود؛ به اینصورت که از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۸۹ به عنوان صدر هیئت رئیسه شورای عالی شوروی، از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۰ به عنوان رئیس شورای عالی شوروی و از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۱ به عنوان رئیسجمهور اتحاد شوروی. از نظر ایدئولوژی، او در ابتدا به مارکسیسم-لنینیسم پایبند بود، اما از اوایل دههٔ ۱۹۹۰ به سمت سوسیال دموکراسی متمایل شد. بسیاری در غرب گورباچف را بهخاطر پایان جنگ سرد ستایش میکنند اما معروف است که او در روسیه از محبوبیت کمی برخوردار است. علت این را اولا نقش مهم او در فروپاشی شوروی و ثانیا مصائب اقتصادی پس از آن میدانند. با اینحال بعضا نظرسنجیها اعلام میکنند که اکثریت مردم روسیه از اهداف پرسترویکای گورباچف و آزادیهای حاصل از آن خشنود و راضی هستند.