در اینجا داستان خارقالعادهای است که نشان میدهد چگونه آژانس اطلاعات مرکزی حملهای دقیق و سیستماتیک به روان انسان انجام داد. جان مارکز، کارمند سابق وزارت امور خارجه، فاش می کند که شاید شوم ترین فعالیتی بوده است که تاکنون توسط یک ارگان دولت ایالات متحده انجام شده است. او توضیح می دهد که چگونه دولت یک سری برنامه های مخفی را برای یافتن راه هایی برای کنترل رفتار انسان انجام داد. مارکس در پاسخ به این فرض که شوروی ها (و قبل از آنها نازی ها) تلاش می کردند همین کار را انجام دهند، اظهار می کند که مقامات عالی سیا و اطلاعات نظامی معتقد بودند که در صورت مطرح کردن موضوعی سرکش یا اقدامی علیه او می توانند امنیت آمریکا را تقویت کنند. آژانس با آزمایش مواد مخدر، هیپنوتیزم و بسیاری از تکنیکهای اصلاح رفتار دیگر، سفر خود را آغاز کرد و آن دارو و سایر داروها را بر روی اپراتورهای آژانس، دانشآموزان، بیماران روانی و زندانیان آزمایش کرد. در یک سری آزمایشهای عجیب، افراد ناخواسته توسط فاحشههایی که از طرف آژانس حقوق دریافت میکردند که رفتار کاری خودشان به عنوان بخشی از توسعه فناوری به دام افتادن جنسی مورد مطالعه قرار گرفت، انتخاب شدند. تحقیقات مارکس نشان میدهد که آژانس همچنین عمیقا در تحقیقات مربوط به هیپنوتیزم، جراحی روانی، الکتروشوک و طیف وسیعی از تکنیکهای پیشرفته کنترل رفتار مشارکت داشته است. در اوج جنگ سرد، فراریان و ماموران مظنون دوگانه تحت این روش ها قرار گرفتند تا مشخص شوئ چه می دانند. این کتاب مورد به مورد، آزمایشی به آزمایشی که در آن سیا با وسواس فراوان روشهایی را برای کنترل رفتار انسانی دنبال میکرد که پیامدهای عظیم و نتایج ناخواستهای برای کل جامعه آمریکا داشت را نشان می دهد. بنابراین، برای مثال، نشان میدهد که چگونه آزمایشهای الاسدی مستقیما به شیفتگی ضدفرهنگی مواد مخدر توهمزا در دهه 1960 منجر شد، و چگونه بودجه آژانس بر کار برخی از مشهورترین دانشگاهیان آمریکا تأثیر گذاشت و تأکید بسیاری از کارهای نوآورانه در آمریکا را مخدوش کرد. علوم رفتاری جان مارکس بیش از یک داستان جاسوسی، بخش عمدهای از تاریخ پنهان زمان ما را مستند کرده و هزینههای غم انگیز پنهانکاری و عدم پاسخگویی به سیستم دموکراتیک را بیان کرده است.