استنلی برنشا، شاعر و مترجم آمریکایی معتقد است که «تنهاراه تجربۀ شعر در زبانی دیگر این است که یادبگیریم یک شعر را بشنویم و بخوانیم، یعنی بتوانیم آن را تلفظ کنیم». به پیشنهاد او مترجم از هر زبانی که ترجمه می کند، باید متن اصلی شعر را بیاورد و کلید تلفّظ شعر را به آن زبان به دست دهد، چنان که خواننده بتواند خصوصیات لفظی و بصری شعر را درک کند، یعنی آن بخش از زبان شعر را که در ترجمه ازدست می رود، برای خواننده مطرح کند (هرچند برنشا به جای ترجمۀ شعر معتقد به نوعی تفسیر شعری است). هدف از دوزبانه کردن این مجموعه جز این نیست که خوانندگان با ویژگی های دیداری و شنیداری متن اصلی آشنا شوند. خواننده اگر خود دقت کند، می تواند مثلا قافیه های درونی و بیرونی و جناس های لفظی و هماوایی مصوّت ها را در شعر به گوش بشنود و ساخت بصری شعر را به چشم ببیند.