"دختری ایرانی در پاریس" به قلم "شمسی عصار"، خاطراتی مملو از نوستالژی دوران گذشته است. خواننده اگر خود هم دور از وطن نزیسته باشد، به راحتی میتواند توصیفات او از زندگی در خارج از کشور و به طور کلی حس بیقراری یا بیریشه بودن را از خلال نگارش دقیقش درک کند. آغاز کتاب "دختری ایرانی در پاریس" بسیار جالب است، زیرا "شمسی عصار" بینش و افکار خود را در مورد ورود به پاریس با خواننده به اشتراک میگذارد و متوجه تفاوتهای زیاد میان تربیت سنتی خود و آزادی تازهیافتهاش میشود و همچنین چالشهای زندگی تک و تنها در یک مکان جدید، یافتن کار و بالاتر از همه، یافتن خود را در مییابد. او اولین ملاقاتهایش را با افراد بزرگی به یاد میآورد که در پاریس با آنها مواجه شده و زندگی و فلسفههای آنها را خلاصه می کند و در مورد مرگ آنها یا نحوه ارتباطش با این افراد نیز صحبت میکند. طوری که تابلوی رنگینی از جذابیتهای پاریس دهه 50 در برابر چشمان خواننده قرار میگیرد. "شمسی عصار یک ناظر با چشمانی تیزبین است و در "دختری ایرانی در پاریس"، خاطراتش را همچون سوغاتی، برای ما به ارمغان میآورد. برداشتهای او با کمال در هم تنیده شدهاند و یک داستان به شکلی ابریشمی روی داستان دیگر تا میخورد. نویسنده همچون یک دوست است که با هیجان زیاد، رویدادهای یک روز باشکوه را برایتان تعریف میکند. داستان او با رشتههایی از رنگهای ایرانی، اشعار شاداب آموخته شده در کودکی و عرفان بافته شده است. "شمسی عصار" بیش از هر چیز دیگری میتواند ما را به پاریسی که پیدا کرده و دوستش داشته است ببرد: نقاشی کلمات او از محله لاتین، از شلوغیها، معصومیت و غرور زندگی "دختری ایرانی در پاریس"، دیدنی و خواندنی است.