هر روز وقتی «مانی» و «مانا» از مدرسه به خانه می آمدند برای انجام تکالیفشان از مادر کمک می گرفتند. مادر بسیار مهربان بود، گاهی به آنها کمک می کرد ولی می گفت: «شما باید درس هایتان را سر کلاس یاد بگیرد.» اما مانی و مانا گاهی به صحبت های خانم آموزگار گوش نمی دادند، چون تصور می کردند می توانند درس جدید را از مادر بیاموزند. یک روز مادر بیمار شد. او دیگر نمی توانست به بچه ها در انجام کارهای مدرسه کمک کند. تا این که پدر برای آنها یک جدول هفتگی درست کرد و به آنها آموخت که چه طور باید برنامه ریزی کنند. این مجلد از مجموعة داستان های «مهارت های زندگی برای کودکان» به شرح مهارت «استقلال در انجام وظایف شخصی» اختصاص دارد. کودک می تواند نظر خود را دربارة سوالی که در انتهای کتاب آمده است، یادداشت کند.