«سال های بی ترانگی» ششمین مجموعه شعر از محمدرضا ترکی ست که در آن هم غزل می خوانیم، هم رباعی و هم شعرهای نو و نیمایی و گاه حتی تک بیت هایی که یک باره از ذوق سرشار او جوشیده اند و چون چشمه ای کوچک، به موجزترین شکل ممکن، معانی عمیقی را در ذهن خواننده جاری می کنند. شگفتا که سال های بی ترانگی، پر ترانه تر و و پر از ترانه های تر است. بخشی از این مجموعه را نیز اشعار آیینی و عاشورایی تشکیل می دهند که در آنها شاعر گاهی زمان شعر را به زمان واقعه می برد و گاهی از دید انسان امروزی با عشق و ارادت از آداب و آیین عزاداری سخن می گوید. دو شعر نیز در این مجموعه، برای مدافعان حرم وجود دارد که شاعر هر دو را هنرمندانه، به کربلا و سردار و سالار شهیدان پیوند می زند: عطر تو را به کرب وبلا می برد نسیم/ وقتی به خاک سرخ حلب بوسه می زند. در سال های بی ترانگی، خواننده با شاعری دغدغه مند روبه روست که هرگز از دردها و غصه های مردم زمانه غافل نیست. شاعری که حتی همپای کودکانی که در دوران تحریم دارویی درد می کشند، درد می کشد و با نگاهی عمیق مفاهیم بلندی چون ایمان، دفاع از وطن و شهادت را می ستاید.