"هفت ناخدا" اثری است از "شهریار مندنی پور" که علاوه بر اثری به همین نام، عناوین "بانوی باغ"، "مینا"، "دستور فارسی مرگ"، "خودکشی نهنگ"، "نجوای سربازان"، "رویین تنی" و "گندمزار پاییزی" را نیز در بردارد. مورد آخر اثری است که در آن چرایی نویسنده شدن وی و مسیر آن را برای خواننده، با زبانی که مخصوص خود نویسنده است، بازگو می کند. "شهریار مندنی پور" که در سال های نویسندگی اش، همواره قلم فعال و خلاقانه ای داشته، هرگز از آفرینش داستان هایی که کلام ویژه ای را با زبانی ویژه تر به مخاطب منتقل می کنند، دست نکشیده است. "هفت ناخدا" تلاش دیگری در همین راستاست که قلم شیوای "شهریار مندنی پور" را به خواننده می نمایاند و صدای رسای اندیشه ی او، از سطر سطر این داستان ها به گوش می رسد. یکی از مهم ترین عناصری که نویسنده در داستان های "هفت ناخدا" به کار گرفته، استفاده ی فعالانه از عنصر خشونت است. خشونت در جای جای قصه ها، حتی در آن عاشقانه ترین قصه ی "هفت ناخدا" هم دیده می شود. منتها "شهریار مندنی پور" چنان این خشونت را در بافت قصه، با مهارت جاسازی کرده، که وجودش ذوق را خدشه دار نمی کند و مثل یک پدیده ی طبیعی نظیر موجی در آب رودخانه، در پس زمینه ی قصه جریان دارد. این خشونت گاه با سنگسار شدن یک زن همراه است، گاه در قامت اسارت بر هیکل سرباز عراقی سایه می اندازد و گاهی هم مدیری بی رحم را زنده به گور می کند. در اکثر قصه های این مجموعه، بیشتر افراد، سمت خشونت ایستاده اند و اگر کسی هم با این وضع مخالفتی کند، اقلیت واقع می شود.