واضح است که کودک از قدرت تطابق بالایی برخوردار است و می تواند خود را، کم و بیش، با هر شرایطی وفق دهد. اما کودک باید کودکی کند؛ در پس پختگی زودهنگام برخی از کودکان کمبودهای عاطفی شدیدی نهفته است. کودک به والدینی نیاز دارد که بدانند چه می کنند و چه جایگاهی دارند. پدر و مادر نمی توانند جایگاه خود را با هم عوض کنند و بحث اصلی این کتاب در همین زمینه است. نمی توان به پدر به مثابه مادر دوم نگریست و والدین به خوبی از این مسئله آگاهند. هرچند زندگی امروزی باعث شده است تا والدین به یک اندازه در همه ی کارها نقش داشته باشند، اما آن ها باید بدانند که در بطن خانواده عملکرد متفاوتی دارند. البته، این عملکردها الزاما به جنسیت بستگی ندارد. می دانیم که برای بچهدار شدن باید دو نفر بود، اما کودک برای تربیت و بزرگ شدن نیز به دو نفر نیاز دارد. این دو باید، تمام و کمال، در صحنه حاضر باشند و به وجود یک دیگر اهمیت بدهند. آن ها حتی باید به منظور کمک به کودک، در جهت درک موقعیت خود در خانواده، تابع سلسله مراتب صوری باشند.