کتاب بکت آلوارز که از مجموعه کتاب های «بنیانگذاران فرهنگ امروز» است؛ زمانی منتشر شد که هنوز ساموئل بکت زنده بود و تنها چند سال از اعطای جایزه ی نوبل به وی می گذشت، جایزه ای که بکت نماینده ای را برای دریافتش به استکهلم فرستاد و خود در هتلی در تونس مخفی شد! شکل زندگی انزواطلبانه بکت کم از نوشته هایش ندارد، شخصیتی به دور از جار و جنجال رسانه ای، به دور از مصاحبه و به دور از توضیح و تشریح کارهایش. کسی که هیچ گاه تن به تجلیل و تحلیل نداد و با متن های دهشتناکش تبدیل به یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم شد. آلفرد آلوارز کتاب بکت را در هفت بخش تنظیم کرده است. بخش هایی که در کتاب این گونه چیده شده اند: (مقدمه: گنگی و امر گنگ، آثار اولیه: نهالی شاداب و نیرومند، رمان ها: راسته ی ویرانی، نمایشنامه ها: حرافی مدام، رادیو: خدایا،عجب سیاره ای، آثار متاخر: تخیل مرده و موخره،۱۹۷۳). اما ترجمه ی فارسی آن چیزی بیش از کتاب آلوارز است. مترجم -مراد فرهادپور- ضمایمی را به متن ترجمه اضافه کرده که موجب شده با کتابی حجیم تر و حتی پربارتر از متن انگلیسی آن روبرو شویم. از جمله گفتگوی ساموئل بکت با ژرژ دوتویی که به زعم مترجم می توان آن را مانیفست بکت نامید، مقاله ی «سانتورهای دکارتی» که فصلی از کتاب ساموئل بکت هیو کنر، منتقد بنام کانادایی است و متن نمایشنامه ی من نه ضمایم ترجمه ی فارسی کتاب بکت هستند. جدای از این سه ضمیمه، مقدمه ی مترجم فارسی است که اگر انتقادی تر از مقدمه ی نویسنده نباشد دست کمی از آن ندارد.