جیسون و ریچل در لیریان متولد نشده اند. آن ها در لیریان بزرگ نشده اند. اما بعد از این همه جنگ و مرگ هایی که شاهدشان بودند، پیروزی ها و ماجراجویی ها و مهم تر از همه، دوستانی که در این جهان خارق العاده پیدا کرده اند، لیریان را همچون خانه و وطن خود می دانند و به این ترتیب، اکنون که پیشگویی آن پیشگوی اعظم در حال مرگ را می دانند، هر یک جداگانه مأموریتی را در پیش گرفته اند. متحدانی شجاع و قدرتمند دارند و همگی آگاهند که شانس موفقیت آن ها در این مبارزه حتی کمتر از احتمال پیدا کردن یک سوزن در انبار کاه است. اما جیسون و ریچل اکنون آماده اند تا به هر قیمتی که شده به قهرمانانی تبدیل شوند که لیریان نیاز دارد.