"سیب های سیاه" مجموعه ای است از داستان های کوتاه به قلم یکی از نویسندگان جوان کشور، "بهار رضایی گلج"، که خود از فارغ التحصیلان رشته ی زبان و ادبیات فارسی می باشد. مجموعه ی پیش رو با عنوان "سیب های سیاه"، شامل هفده داستان کوتاه از این نویسنده ی خلاق است که عناوین آن عبارت است از: "آهسته ترین اشک"، "بچه ی ندا"، "بعد از شستن ظرف ها"، "سروناز"، "زهرآب"، "بی تو نمی توانم خواب ببینم!"، "صفورا"، "بگو سیب"، "انار سفید"، "مرثیهی گندم"، "صدای سوم"، "وقتی آسمان به کبودا میزد"، "زنی که مرده بود پیشترها"، "گلدانها را آب بده!"، "تیله"، "کت" و "تیغه ی خورشید". فضای غالب بر داستان های مجموعه ی "سیب های سیاه" عمدتا اجتماعی بوده و محور اصلی قصه ها، زندگی معمولی انسان ها، رابطه هایی که دارند و تلاش هایی که در زندگی روزمره شان می کنند، می باشد. با وجود اینکه این داستان ها به زندگی روزمره ی انسان ها برمی گردند، اما در زندگی هر روزه ی هر کدام از ما هم اتفاقاتی می افتد که آن ها را پیش بینی نکرده بودیم و برای گذر از آن ها به یک تلاش مضاعف نیازمندیم. اتفاقاتی که از یکنواخت شدن زندگی جلوگیری می کنند و با ایجاد امواج پریشانی، سکون و ایستایی را متزلزل می کنند. آدم های قصه خود را به آب و آتش می زنند تا حفره های خالی زندگی شان را پر کنند و از مرگی که در هر لحظه ی زندگی جاری است، عبور کنند. "بهار رضایی گلج"، حضورهای یکه و تنها را در این داستان ها برجسته کرده و شخصیت هایی را به خواننده معرفی می کند که هیچکس متوجه حضورشان نیست.