کتاب سرشت راستین انسان در سال 1961 ، اریش فروم برای اولین بار کار کارل مارکس در نسخه های خطی اقتصادی و فلسفی را به جهان انگلیسی زبان ارائه داد. از جمله نسخه های خطی و بسیاری از نوشته های فلسفی مارکس و همچنین پاسخ گسترده فروم ، بسیاری از این نوشته ها. فروم بر فلسفه اومانیستی مارکس تأکید می کند و هم جهل معاصر غرب از مارکس و هم فسادهای شوروی در کار او را به چالش می کشد. تحلیل فروم از کارهای مارکس و انتشار این نوشته های نادیده گرفته شده توسط خود مارکس ، اساسا گفتمان رایج در مورد مارکسیسم را تغییر داد ، انقلابی در اندیشه معاصر ایجاد کرد و نفوذی تکوینی برای توسعه چپ جدید فراهم آورد. اریش سلیگمن فروم (به آلمانی: [fʀɔm] ؛ 23 مارس 1900 - 18 مارس 1980) روانشناس اجتماعی ، روانکاو ، جامعه شناس ، فیلسوف اومانیست و سوسیالیست دموکرات آلمانی بود. وی با مکتب نظریه انتقادی فرانکفورت در ارتباط بود. در این کتاب ، اریش فروم به زیر سوال بردن داستانی که درباره کارل مارکس برای ما گفته اند ، می پردازد. فروم استدلال می کند که مارکس به طور گسترده ای توسط منتقدان و دولت-سوسیالیست های قرن 20 مورد سو تفاهم قرار گرفته است. فروم به جای اینکه فلسفه استبداد باشد را تشریح کند (تسلیم و پرستش دولت) ، نشان می دهد که اندیشه مارکس فلسفه اعتراض است که ریشه در سنت فلسفی اومانیستی دارد. فلسفه اعتراض ، مانند بسیاری از اگزیستانسیالیسم از کیرکگارد تا نیچه ، که خواستار رهایی "انسان" از بیگانگی و "بازگشت انسان به خود" است. نگرانی اصلی مارکس گسترش تواناییهای بشری برای همه بشریت بود ، نه گروههای خاص اجتماعی. در مسیحایی نبوی مارکس نه تنها کارگر به بردگی گرفته می شود ، بلکه سرمایه دار نیز هست. سرمایه دار ، گرفتار مبارزه حماسی بقا در درون سرمایه داری است ، همانطور که یانیس واروفاکیس می گوید ، "در موقعیتی قرار می گیرد که باید کارهای وحشتناکی انجام دهد تا از ورشکستگی پرولتری خود جلوگیری کند." بحران های اقتصادی سال های اخیر ، تخریب زندگی سیاسی و مشکلات اجتماعی-اکولوژیکی پررنگ ، این کتاب را به همان نسبت دهه 60 ، امروزه مطرح می کند. اگرچه کاوش مفاهیم نظیر ماتریالیسم تاریخی ، بیگانگی ، فتیشیسم کالا ، گونه بودن و پراکسیس از نظر فروم فاقد عمق فلسفی است ، اما قابلیت دسترسی و نوشتن لذت بخش آن خوانندگان را با یک سنت غنی از اومانیسم مارکسیستی آشنا می کند.