«توسعه» در لغت به معنای رشد تدریجی در جهت پیشرفته ترشدن، قدرتمندتر شدن و حتی بزرگ تر شدن است (از کیا، ٤۷:۱۳۷۷) ادبیات توسعه در جهان از بعد جنگ جهانی دوم مطرح و مورد تکامل قرار گرفت هدف کشف چگونگی بهبود شرایط عقب مانده یا جهان سوم تا شرایط مناسب همچون کشورهای پیشرفته و توسعه یافته توسعه کوششی است برای ایجاد تعادلی تحقق نیافته یا راه حلی است در جهت رفع فشارها و مشکلاتی که پیوسته بین بخشهای مختلف زندگی اجتماعی و انسانی وجود دارد. به عنوان مثال حتی در کشورهای پیشرفته نیز پیشرفت فکری و اخلاقی انسان با پیشرفتهای فنی و (فناورانه) همسانی ندارد و یا اینکه فرهنگ عامه با تکنیکهای وسایل ارتباط جمعی هماهنگی ندارد بروکفلید در تعریف توسعه میگوید توسعه را باید بر حسب پیشرفت به سوی اهداف رفاهی نظیر کاهش فقر بیکاری و نابرابری تعریف کنیم. در تعاریف کلاسیک توسعه جریانی است که در خود تجدید سازمان و سمت گیری متفاوت کل نظام اقتصادی- اجتماعی را به همراه دارد توسعه علاوه بر اینکه بهبود میزان تولید و درآمد را در بر دارد شامل دگرگونیهای اساسی در ساختهای نهادی اجتماعی اداری و همچنین ایستارها و دیدگاههای عمومی مردم است. این متن به طور گسترده پذیرفته شده با مبانی آغاز می شود - رشد اقتصادی چیست، توسعه چیست و چه رابطه ای بین این دو مفهوم وجود دارد؟ نویسندگان قبل از بررسی آلترناتیوهای انتقادی (مارکسیست، سوسیالیست، پساساختارگرا و فمینیست)، نظریههای ارتدوکس رشد مبتنی بر مکاتب مختلف اقتصادی (کلاسیک، نئوکلاسیک، کینزی، نئولیبرال) را بررسی میکنند. این کتاب ایده های اساسی را که زیربنای مناقشات و بحث های معاصر پیرامون رشد اقتصادی، بحران زیست محیطی و نابرابری جهانی است، روشن می کند. این موضوع نقاط اختلاف نظری را در میان نظریه های مختلف برجسته می کند و آنها را به رویدادهای تاریخی و جاری جهان پیوند می دهد.