باید توجه داشته باشیم که «آرسن ونگر» بر خلاف بسیاری از مدیران و مربیان باشگاه های سرآمد دنیا به نوعی پخته خواری نکرده است و از ابتدا دنبال استعدادهایی بوده که می توانسته اند نام آوران دنیای فردا باشند و ناگفته پیداست که این کار ریسک ها و مخاطرات خاص خودش راداشته است که در کتاب هم به آن ها اشاره می شود. اما جدای از موضوعات مطرح شده از سوی «ونگر» در این کتاب، باید بگویم رویکرد آموزشی او همان نگاه و روشی ست که من می پسندم و در تمام طول دوران مدیریتم در حوزه ی ورزش تلاش کرده ام آن را اجرا کنم. چندان که بارها گفته ام باشگاه باریج اسانس کاشان، باشگاهی با رویکرد آکادمیک و آموزش محور است که تلاش خود را به کشف و پرورش استعدادها اختصاص داده است و در سایه ی چنین راهبردی بوده که مقام قهرمانی کشوری را در والیبال بانوان در سال ۹۷ کسب کرده ایم و در تمام این سال ها هم در رتبه های بالای لیگ حضور داشته ایم. ولی وقتی کتاب «ونگر» را می خواندم متوجه امکانی در فضای حرفه ای اروپا شدم که متاسفانه ما از آن محرومیم و این موضوع، آثار و تبعات مخرب خود را دیر یا زود نشان خواهد داد (اگر تا به حال شروع به نشان دادن آثار خود نکرده باشد). در این کتاب می خوانیم که «ونگر» وقتی استعدادی را کشف می کرده، بلافاصله با او قرارداد می بسته و در حین پرورش استعداد این فرد، از او و استعدادش در باشگاه استفاده می کرده و در امتیازآوری تیمش، استعداد این فرد یا افراد را به کار می گرفته است. همین امکان باعث شده هرچه بیش تر به دنبال کشف استعداد افراد دیگر باشد و همین رونق و شکوفایی روزافزون دنیای فوتبال را در آن جاها باعث شده است...