یک قاتل تمام عیار، هیچ دوستی ندارد، فقط قربانی می بیند. برای دورزو بلینت، قتل، یک هنر است. و او ماهرترین هنرمند شهر است، که نبوغ اش از کوچه ها تا خلوت گاه های دربار به کار می آیند. اما برای آزوت، بقا، امری مشروط است. چیزی که هرگز به آن دل نبست و از آن مطمئن نبود. به عنوان یک بچه لاشخور، در خرابه های شهر بزرگ شده، و سخت ترین راه را برای جلب نظر مردم و همچنین خطر کردن یاد گرفته است. خطرکردن مثل کارآموز دورزو بلینت شدن است. اما برای این که او را بپذیرد، آزوت باید به زندگی قبلی اش پشت کرده و هویت و نام جدیدی را احراز کند. در نقش کایلار استرن، باید یاد بگیرد جهان قاتلان که شامل سیاست بازی های خطرناک و جادوهای عجیب و غریب است را هدایت کرده و درنده خویی را تقویت کند، این همان نبوغ مرگ آفرینی اش است.