کتاب «معماری و راز جاودانگی» کتابی است در سال ۱۹۷۹ توسط کریستوفر الکساندر نوشته شده است که نظریه جدیدی از معماری (و به طور کلی طراحی) را پیشنهاد میکند که بر درک و پیکربندی الگوهای طراحی تکیه دارد. اگرچه بعدا منتشر شد، اما اساسا مقدمه ای بر زبان الگو و آزمایش اورگان است که زمینه فلسفی را برای مجموعه مرکز ساختارهای محیطی فراهم می کند. الکساندر در کتاب مفهوم «کیفیت بدون نام» را معرفی میکند و استدلال میکند که باید به دنبال گنجاندن این کیفیت بینام در ساختمانهای خود باشیم. الکساندر تلاش می کند تا ایده را با احاطه کردن آن با مفاهیم موجود تعریف کند که بخشی از کیفیت بدون نام را منعکس می کند اما برای تعریف جداگانه آن کافی نیست. این به عنوان یک سری طولانی از سرفصل های مورب نوشته شده است که با بخش های کوتاهی که جزئیات بیشتری را ارائه می دهد، نوشته شده است. همانطور که الکساندر در پیش گفتار نشان می دهد، کتاب 552 صفحه ای را می توان در یک ساعت فقط با خواندن سرفصل ها خواند که چارچوب استدلال کتاب را تشکیل می دهد. همچنین تصاویر تمام صفحه متعددی در سراسر کتاب وجود دارد که برخی از آنها توسط متن ارجاع داده شده اند و برخی از آنها صرفا یک استدلال بصری اضافی برای تکمیل کلمات هستند. سبک به کار رفته در کتاب نیز برای یک متن معماری غیرمعمول است و گاهی شبیه شعر منثور یا متون مقدس مذهبی است. در واقع، برخی آن را اساسا «کتابی درباره فلسفه با نمونههای معماری» میدانند.