من همیشه می نوشتم، می نویسم و از زمان بچگی این کار را انجام می دادم تا هویت خودم را کشف کنم. یکی از شاخه های هنرهای نمایشی ای که در دوران نوجوانی به آن علاقه داشتم فیلم بود. غالبا هم فیلم های مستقل آمریکایی. در دوران کودکی در حومه ی منچستر زندگی می کردیم و من به تماشای کنسرت های موسیقی زنده که در منچستر اجرا می شدند، می رفتم. من صدای خوبی نداشتم و این را در دانشگاه متوجه شدم. در دانشگاه بود که فهمیدم بیشتر دخترهای جذاب به بازیگری علاقه دارند. و من در تلاشی تأسف بار و بی حاصل برای آشنایی با این دخترها، به تماشای نمایش هایی که آن ها بازی داشتند، می نشستم. در همین جا بود که عاشق تئاتر شدم و متوجه پتانسیل ترکیب نیروهای دراماتیک آثار لینچ و اسکورسیزی با انرژی و پویایی موسیقی زنده شدم.