رد پای حضور نجوم کهن را در اغلب تمدن های باستانی می توان دنبال کرد. این دانش یکی از هنرهای آزاد هفت گانه به شمار می رود. همان طور که میدانیم، هنرهای هفت گانه در دنیای باستان عبارتند از: صرف و نحو، جدل، بلاغت، ریاضیات، موسیقی، هندسه و نجوم کهن. در نگاه سنتی، سه مقوله ی نخست، به ترتیب با مضامین زبان، منطق و وجه زیبایی شناسانه ی کلام مرتبط اند و به سه گانه معروف هستند و چهار مقوله ی دیگر به ترتیب بیانگر عدد، زمان با هارمونی، مکان یا تناسب و حرکت یا ریتم هستند و چهارگانه خوانده می شوند. همان گونه که کیمیاگری، پدر شیمی نوین به شمار می رود، نجوم کهن را نیز می توان پدر نجوم مدرن دانست. نجوم در هر عصری از آخرین دستاوردهای علمی مرتبط با اجرام سماوی بهره مند بوده و امروزه نیز ارتباط تنگاتنگ خود را با این دستاوردها حفظ کرده است. عرفان اسلامی در آثار ابن عربی به نقطه ی اوج بالندگی خود می رسد، او مرجعی برای عارفان و حقیقت جویان پس از خود است، عظمت وی چنان است که دامنهی آوازه و تأثیرش از مرزهای جهان اسلام فراتر رفته است. استفادهی گسترده شیخ اکبر از مضامین و مقولات این دانش، چنان است که فهم آثار پرشمار وی به خصوص در اثر وزین او یعنی فتوحات مکیه و فصوص الحکم، بدون آگاهی از زبان تمثیلی دانش فوق دشوار می نماید. باید توجه داشت ابن عربی در حوزه ی عرفان نظری نیز مقامی منحصر به فرد و یکتا دارد. او عارفی است که می کوشد هستی شناسی خود را، علاوه بر مبانی عرفانی، بر اصول فلسفی نیز استوار کند. اما در مقام فیلسوف از فلسفه ی ارسطویی رایج در زمان خود، فاصله می گیرد. از این روست که فهم جهان فلسفی او، تنها از طریق آثار خود وی میسر می شود. اگرچه او در عرفان اسلامی صاحب مقامی بلند است، نباید وی را صرفا به منزله ی یک عارف قلمداد کرد. وی در تلاش است آموزه های خود را با فهمی فسلفی تطبیق دهد. کتاب پیش رو به خوانندگان کمک می کند تا این آموزه ها را به خوبی درک کنند و با اندیشه ی ابن عربی آشناتر شوند.